یک روز آفتابی شیوانا در حال قدم زدن در حیاط مدرسه بود که متوجه همهمه ی گروهی از بچه ها شد که دور دونفر جمع شده بوده اند .
نزدیک آنها رفت ، شاگردان راه را برای استاد باز و ادای احترام کردند .
از دونفری که مشغول بحث بودند علت را پرسید .
یکی از شاگردان توضیح داد :
جناب شیوانا ، چند روز پیش خبر خوشی از خانواده ام رسید و آنقدر هیجان زده و خوشحال بودم که به همه ی دوستانم قول انجام کاری را دادم که حالا می بینم انجامش در توانم نیست.
از همگی دوستانم بابت قولم عذرخواهی کردم ولی بعضی از آنها قبول نمی کنند و مرا تحت فشار گذاشته اند.
حال نمی دانم چه کنم ؟!
شیوانا رو به همه گفت :
عزیزانم ، زمانی که احساسات و هیجانات شما در اوج هستند ، تصمیم گیری نکنید و قولی ندهید .
این کار مثل این است که برای پخت غذا آن را روی آتش شعله ور قرار دهید .نه تنها پخت کامل اتفاق نمی افتد ، بلکه باعث سوزاندن غذا هم میشود وخوردنش نصیب هیچ کس نمی شود .
اجازه دهید غلیان درون شما فروکش کند و بعد از به آرامش رسیدن فکر کنید و تصمیم بگیرید.
هر تصمیمی که در شرایط غیر عادی گرفته شود، بر اساس نوسانات روحی و نپخته است و نباید روی آن حساب کرد.
قول دوستتان را فراموش کنید و حالا با هم در این لحظه، یک تصمیم جدید بگیرید.
درباره این سایت